رویای گم شده

ساخت وبلاگ
سعی می کنم از غصه و دلواپسی پیشی بگیرم . برای همین ناملایماتی را تصور می کنم که احتمال وقوع بیشتری دارند و با اضطرار ناشی از آنها سروکله می زنم . از اینکه چیزی بخواهد غافلگیرم کند و دلم را در تنگنای حسرت قرار دهد ، بیزارم . شاید این حس از کودکی و تجربه ی تکالیف انجام نشده تا آخرین روز تعطیلات نوروز ، برایم یادگار مانده و با وجود گذر سالیان نتوانسته ام از تالمات ناشی از آن خلاص شوم . فنجانی قهوه برای خودم ردیف کردم . هر چه به عقلم می رسد  به کار می بندم تا از کرختی و عدم تمرکز فاصله بگیرم . این وضعیت آنقدر استمرار یافته که خسته ام می کند و مرگ را در نظرم به استراتژی رهایی از بار هستی ، تبدیل کرده است . در تقریر حالات غالب ذهنم خیلی پیش می آید که از خود بپرسم آیا کلمات به اندازه ی جهان وسعت دارند ؟ آیا کلمات ما به ازای مناسبی برای گزارش جهانند ؟ خیلی امیدوار نیستم و به تبع آن تصور می کنم همه کس به اندازه ی وسعت معانی و دایره ی واژگان خود رخصت برقراری رابطه با جهان دارد ....+ نوشته شده در چهارشنبه هجدهم بهمن ۱۳۹۶ساعت 21:53 توسط روغنی | رویای گم شده...
ما را در سایت رویای گم شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koli1389 بازدید : 117 تاريخ : چهارشنبه 25 بهمن 1396 ساعت: 1:26

درک وضعیتی میان داد و بیداد که در آن بشود زندگی کرد ، اجازه ی نقد و توسعه داشت ، برای مردمانی از جنس ما ، کار دشواری ست . ما تعبیر دمیم . برای زندگی در بیش از لحظه ، فاقد نقشه و برنامه ایم . به واسطه ی انذار و تهدید از قاعده و نظم پیروی می کنیم . خواب ، شاهد مطمئن تری بر ایجاد شناختمان است و از بیداری و جستجوی اجزاء واقعیت بی حوصله می شویم . به نحله های ماورایی مبشر نتایج دلبخواه یکهویی تحت عناوین معجزه و کرامت شایقیم و جهان را نه برای مکاشفه بلکه برای تطبیق با نسخه های از پیش آماده ی خود می خواهیم . همین سرسری گرفتن جهان به ما فرصت سرک کشیدن به همه ی موضوعات را می دهد و کمتر متخصصی در سرزمین مادری امکان تعمق و پیشروی در رشته ی تخصصی خود را پیدا می کند .  عمده ترین پیش شرط هایمان برای پذیرش دیگران ، مردم داری ، خوشرویی ، تساهل ، گذشت ، افتادگی و ویژگی هایی از این قبیل می باشد . گویی معیار و محکی به جز سلیقه و خلقیات برای تمایز سره از ناسره وجود ندارد و انسان مستقل از عناصر بیرون از خود ، در کار تبیین معانی سایر موجودیت هاست . تعلیل آغشته به توجیه ، فرایندها را به بی راهه ی ابطال می کشد و وقتی کفگیر ظرفیت های مادی و معنوی سرزمین مادری به ته دیگ خورد ، یکباره بی حس غبن و شرمساری ، از اوج تمامیت خواهی و انحصار طلبی به حضیض خاکساری و افلاس فرو می غلتیم ، بی آنکه گناه هیچیک از ندان رویای گم شده...
ما را در سایت رویای گم شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koli1389 بازدید : 113 تاريخ : چهارشنبه 25 بهمن 1396 ساعت: 1:26

آفتاب نزده ، توی ایستگاه بودم . سرمای مسمومی معطلی تا رسیدن اتوبوس را طاقت فرسا می کرد . شروع کردم به قدم زدن . عادت سه دهه که از جای رعب آور و تهدیدآمیزی شروع شده و اولین اقدام بی اراده ام در شرایط نامطلوب بود . به توصیه ی عطاری محل برای سم زدایی از هوا عنبرنصرا(پشکل) دود داده بودیم و همه ی خانه از جمله لباس کارم بو گرفته بود . در انتهای هر چهار قدم که به سمت شروع می چرخیدم ، بوی پشکل در مشامم می پیچید و دلم از بابت مصونیت در هوای آلوده ، مطمئن می شد . چندمین چهارتایی را پیموده بودم که اتوبوس رسید . هنوز خیابان خالی و خاموش بود که ایستگاه را ترک کردم . انبوهی کار در انتظارم بود اما پیش بینی می کردم که همچنان پشت تردید روسا معطل بماند و تکلیفش روشن نشود ...+ نوشته شده در سه شنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۶ساعت 21:5 توسط روغنی | رویای گم شده...
ما را در سایت رویای گم شده دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : koli1389 بازدید : 125 تاريخ : چهارشنبه 25 بهمن 1396 ساعت: 1:26